سرویس سیاسی پایگاه 598 -
محمدسعید ذاکری/ خداوند بر درجات مرحوم شهید آیت الله سید محمد باقر حکیم بیافزاید . عادت داشت که تقریبا هر سال البته با دعوت مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی، یک یا دو بار به حوزه علمیه مجتهدی سر می زد و در جمع طلبه ها و باصطلاح در کلاس عمومی، سخنرانی می کرد. با آنکه به زبان فارسی هم تکلم می کرد و به خوبی هم این زبان را آموخته بود اما سخنرانی اش را با زبان عربی فصیح انجام می داد. آنقدر فصیح صحبت می کرد که حتی طلاب پایه های ابتدایی هم به راحتی معنی کلمات سخنرانی او را می فهمیدند. مرحوم حاج آقا مجتهدی با بذله گویی خاصی که داشت به آقای حکیم می گفت شما ماشاالله خیلی فصیح عربی سخن می گویید، پدرتان اینجوری صحبت نمی کرد، ما نجف درس ایشان می رفتیم ولی آنقدر عربی را به لهجه عراقی صحبت می کردند که ما هیچی از آن نمی فهمیدیم!!
شهید حکیم اما به طلبه ها می گفت که همین بهتره که من عربی برای شما حرف بزنم و اگر فارسی حرف بزنم شما هیچ چیزی از فارسی حرف زدن من نمی فهمید!
یک بار اما مرحوم آیت الله مجتهدی خاطره ای جالب از شهید حکیم را جلوی خود آن مرحوم برای طلبه ها تعریف کرد. حاج آقا گفت آقای حکیم یک مرتبه به من می گفت این آقای رفسنجانی که در نماز جمعه های تهران بعد از خطبه فارسی، خطبه عربی می خواند ما که عرب هستیم هیچی از حرفهای او را نمی فهمیم. بهشان بگویید که همین فارسی اگر حرف بزند ما حرف هایش رو بهتر متوجه می شویم!!! اینجا بود که همه طلبه ها شروع به خنده کردند... .
واقعیت آن است که تسلط به زبان عربی برای طلبه ها، فضلا و علمای حوزه های علمیه از نان شب واجب تر است. طلبه ای که عربی بلد نباشد حرف بزند یا بخواند، مثل آن غواصی است که باید در اعماق دریاها شنا کند ولی اساسا شنا بلد نباشد!! از همین بابت هم هست که طلاب علوم اسلامی پیش از آنکه فقه و حدیث و اصول و فلسفه بخوانند، سالها عربی می خوانند تا با متون عربی آشنا شوند. برای همین طلبه ای که عربی بلد نباشد بخواند یا معانی متون عربی را بفهمد در میان طلبه ها هم مورد اقبال قرار نمی گیرد تا چه رسد به آنکه وی در میان فضلا و علما و اساطین حوزوی مطرح شده و وی را به عنوان «مجتهد» بشناسند.
تمرین دقیقه نودی خواندن قرآن برای آنکه افتضاح نشود!آقای رفسنجانی در خاطره نویسی روز 27 فروردین سال 1370می نویسد: « به کتابخانهام آمدم و مسایل مربوط به عید فطر را خواندم و سورههاى «اَعلى» و «وَالشّمس» را خوب حفظ کردم. عفت هم کمک میکرد. دیر خوابیدم.... هنگام نماز برای احتیاط، ورقهاى که دو طرف آن سورههاى «اَعلى» و «شمس» نوشته شده بود، به همراه داشتم که مبادا هنگام قرائت فراموش کنم و افتضاح به بار آید. ..» البته اگر این خاطره را در کنار تلفظ نادرست کلمه « کَوثر» در نماز ها یا خطبه های جمعه سابقش گذاشته و بشنویم که وی غالبا این لفظ را به غلط، «کُوثر» تلفظ می نمود، نتایج دیگری می توان از عدم تسلط آقای رفسنجانی بر ادبیات قرانی و تجوید و قرائت گرفت.
آیت الله سازی هاآشنایان به مباحث حوزه های علمیه می دانند که عناوین حوزوی عمدتا عناوینی اند که بر اساس وزن علمی طلاب و فضلا از سوی اساتید و یا هم درسان آنان به آنان اعطا می شود. اگرچه قاعده خاص رسمی – مخصوصا طی سال های اخیر- بر استفاده از این عناوین حکمفرما نیست اما آنچنان هم بی ضابطه و بی قانون، عنوانی بر طلبه یا عالمی اعطا نمی شود. به خصوص که علمای سلف به راحتی عنوان خاصی را حتی در مورد اساطین و علمای طراز اول نیر به کار نبرده و در به کارگیری عناوین، احتیاط خاصی می کردند. چنانچه مثلا در مورد مرحوم کلینی صاحب کتاب گرانسنگ کافی که جزو کتب اربعه شیعیان به حساب می رود، نهایتا عنوان «ثقه الاسلام» به کار می رفته است. یا نام مرحوم آیت الله العظمی علامه شیخ طوسی یا آیت الله علامه شیخ مرتضی انصاری با آن رتبه های والایی که به عقیده علما و صاحب نظران علمی، دست نیافتنی و فوق تصور بشر است، حداکثر به عنوان شیخ طوسی یا شیخ انصاری در متون و محاورات علمی مطرح می شود. امروزه اما مع الاسف به کار گیری عناوین بالای حوزوی نه تنها به سادگی میسر شده، بلکه این عناوین سیاسی هم شده و به راحتی، برخی از هواداران و جناح های سیاسی برای آنکه حاشیه امینتی برای فردی که شاید چند صباحی هم تنها لباس روحانیت پوشیده و اساسا میزان علم و فقاهت وی مشخص نیست، عناوین بلندی نظیر، آیت الله یا علامه را به کار می گیرند. روشن است که استفاده از عناوینی اینچنین برای شخص یا اشخاصی نمی تواند میزان وزانت علمی او را نشان دهد.
معیار سنجش فقاهتبدیهی است که برای تشخیص و احراز صلاحیت علمی و فقاهتی افراد یا بایستی به کتب علمی و نوشته جات فقاهتی طلاب، فضلا و علما نگریسته شود . یا مباحثات علمی و فقاهتی آنان مورد مداقه مجتهدان طراز اول قرار گیرد، یا حداقل اجازات و تائیدات متنفذی از سوی مراجع عظام تقلید و اساتید مبرز حوزه های علمیه که متضمن و کاشف از علم به فقاهت فرد یا افراد یاد شده باشد ارائه شده و یا آنکه امتحان اجتهاد از افراد مدعی برخورداری از درجه رفیع اجتهاد از آنان اخذ گردد.
اجازه اجتهاد حتی در خاطرات هم نیست!آقای رفسنجانی سالهاست که به خاطر نقل خاطرات غیر مستند و در خفا آن هم عمدتا از مرحومین، در میان مردم به عنوان «آقای خاطره ساز» معروف شده است. صرفنظر از آنکه بسیاری خاطرات نقل شده وی از امام و یا دیگران، با بینات اندیشه و روش امام در تضاد است اما جالب آن است با تورق خاطرات وی و یا مرور سایت شخصی او، چیزی به نام اخذ تائیدیه اجتهاد وی از سوی امام راحل یا یکی از مراجع تقلید گذشته و یا حتی حال حاضر یافت نمی شود. با مرور متن زندگی آقای رفسنجانی هم تاکنون – حداقل برای نویسنده- سندی مبنی بر مدت، کیفیت، سطح و میزان درس خواندگی آقای رفسنجانی به دست نمی آید. براساس مطالعات نویسنده این سطور، کسی هم تاکنون یافت نشده که مباحثه ای علمی و فقاهتی از آقای رفسنجانی سراغ داشته و یا خود وی ادعای هم مباحثگی وی را داشته باشد تا از آن طریق، میزان درس خواندن و تسلط آقای رفسنجانی بر مباحث فقهی روشن شود. حتی از لحاظ ادبیات هم، ادبیات کلامی وی فاقد ادبیات مرسوم فضلا و طلاب علوم دینی است تا چه رسد به ادبیات علما و صاحب نظران فقه و حدیث. ضمن آنکه آقای رفسنجانی نه درس فقه و اصولی دارد که بر مبنای حضور در آن، میزان تسلط او بر مباحث فقهی آشکار گردد، نه اثر فقهی تاکنون از وی منتشر شده که با مطالعه آن، این سطح علمی دریافته شود.
مجلس فقهای برجستهبا مرور اسناد تاریخی، هیچ اثری از اخذ امتحان اجتهاد از آقای رفسنجانی در ادوار گذشته مجلس خبرگان یافت نمی شود. بعید نیست که به دلیل برخی ملاحظات در اوایل انقلاب، وی و یا برخی دیگر از کسانیکه در دوره های ابتدایی مجلس خبرگان حضور داشتند، از فیلتر تائید صلاحیت علمی، عبور نموده باشند. چنانچه خود وی در برخی از خاطراتش بر همین مضمون تاکید و اعلام نموده که شورای نگهبان در دوره دوم، بر ضرورت اخذ امتحان از کروبی تاکید نموده است. چنین موردی پیرامون، تائیدیه اجتهاد مجید انصاری نیز در دوره های گذشته به وقوع پیوسته و فقهای شورای نگهبان بر ضرورت امتحان دادن وی تاکید کرده بودند. برای همین است که در حالت فقدان دلیل موثر مبنی بر «اجتهاد» حتی در حد تجزی آقای رفسنجانی، راهی جز این باقی نمی ماند که فقهای عظام شورای محترم نگهبان قانون اساسی همچون سایر داوطلبین انتخابات مجلس فقاهتی خبرگان رهبری، از آقای رفسنجانی هم آزمونی برای احراز صلاحیت علمی وی اخذ شود. این پیشنهاد البته به معنای قطعیت عدم صلاحیت علمی وفقهی آقای رفسنجانی و قطعیت عدم اجتهاد وی نیست. چراکه ممکن است با برگزاری آزمون، اجتهاد وی برای فقهای شورای نگهبان به اثبات رسیده و وی بتواند از مرحله تائیدیه علمی و فقهی احراز صلاحیت ها بگذرد. اما سخن آنجاست وقتی که هیچ دلیل فقاهتی و محکمه پسندی از وجود صلاحیت علمی و فقهی آقای رفسنجانی برای حضور در جمع فقهای طراز اول خبرگان رهبری موجود نیست، راهی جز اخذ آزمون از وی برای تائید این مضمون متصور نیست.
حکایت سایر شروط باقی استهرآنچه تابحال گفته شد همگی در زمینه میزان علمیت آقای رفسنجانی و احراز صلاحیت علمی وی برای حضور در انتخابات مجلس خبرگان رهبری است. اما واضح است که علاوه بر این شرط مهم، نامزد انتحابات مجلس خبرگان رهبری، همچون سایر انتخابات، باید از ویژگی های دیگری هم برخوردار بوده و این ویژگی ها از سوی فقهای شورای نگهبان، در وی احراز شود. به عبارت دیگر، مرحله تائید صلاحیت علمی تنها یک مرحله از تائیدات لازم است. مراحل دیگر، صلاحیت های دیگری است که به حکم حق الناس بودن رای مردم، باید وجود آن صلاحیت ها در نامزد ها احراز شود. بدیهی است که در این زمینه به خصوص با توجه به رفتار سیاسی به شدت مساله دار آقای رفسنجانی در فتنه 88 و بعد از آن، سخن های فراوانی داریم که ذکر آن را به شماره دیگر واگذار خواهیم نمود. ان شالله.